دل در گره زلف تو بستيم دگربار

شاعر : فخرالدين عراقي

در دام سر زلف تو شستيم دگرباردل در گره زلف تو بستيم دگربار
وز جام مي لعل تو مستيم دگرباراز نرگس مخمور تو مخمور بمانديم
صد توبه به يک جرعه شکستيم دگرباراز باده‌ي عشق تو يکي جرعه چشيديم
هيهات! که خورشيد پرستيم دگربارما قبله‌ي خود روي چو خورشيد تو کرديم
جوياي سر زلف چو شستيم دگرباردل در گره زلف تو بستيم و برآنيم
هم با سر زلف تو فرستيم دگربارکان جان که نسيم سر زلف تو به ما داد
با تو دمکي خوش بنشستيم دگرباراز پيشگه وصل چو برخاست عراقي